قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

شمارهٔ ۶۳

۱

یک نفس بی یاد جانان زندگانی مشکل است

بی حدیث لعل او شیرین بیانی مشکل است

۲

غیر شرح عشق گنجایش ندارد زندگی

بی غمش در هر دو عالم زندگانی مشکل است

۳

اهل دل بی شورش مطرب نیاید در سماع

بی تلاطم بحر را رقص روانی مشکل است

۴

گفتمش ای دیده سودایی چنین کار تو نیست

بر فراز قلعه دل دیدبانی مشکل است

۵

در کمینگاه است دشمن از پی تاراج دل

در هجوم خواب غفلت پاسبانی مشکل است

۶

وصل ممکن نیست ای غافل چه می‌خواهی ز دهر

گشتن آگه از نشان بی نشانی مشکل است

۷

تا تو از سر نگذری نتوان تو را سردار کرد

تا نبازی دل در این ره دلستانی مشکل است

۸

رد مکن از گلّه قربانیان قصاب را

جان من بی‌سگ در این صحرا شبانی مشکل است

تصاویر و صوت

نظرات