
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۶۵
۱
اگر داغ جنون خون بر دل ما میکند مرد است
اگر این باده را ساقی به مینا میکند مرد است
۲
به زلفش نقد دل را وام کردم از ره همت
به این جمع پریشان هرکه سودا میکند مرد است
۳
مشو چون غنچه، همچون گل به روی خلق خندان شو
گره هرکس که از کار کسی وا میکند مرد است
۴
ندانم هر که زر دارد چرا گم میکند خود را
کسی کامروز یک دینار پیدا میکند مرد است
۵
چرا قصاب میگیرد سر دست رقیبان را
اگر داغش دل ما را تسلی میکند مرد است
نظرات