
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۶۸
۱
با تو همین یک سخنم آرزو است
گفتن و قربان شدنم آرزو است
۲
پیش قد شمع تو پروانهوار
پر زدن و سوختنم آرزو است
۳
وقت شد از دیده ببارم سرشگ
غوطه به دریا زدنم آرزو است
۴
لالهصفت پنجه خونین ز غم
پیش تو بر سر زدنم آرزو است
۵
قدّ و رخ و تن بنما در چمن
سرو و گل و یاسمنم آرزو است
۶
کرد دلم عزم ز خود رفتنی
دور شدن زین وطنم آرزو است
۷
نشئه دیگر می توحید راست
جرعه بدین می زدنم آرزو است
۸
باش تو قصاب که گفته است فیض
حلقه آن در زدنم آرزو است
تصاویر و صوت

نظرات