
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۷۰
۱
آن کس که بار عشق به آهی کشیده است
باشد چنانچه کوه به کاهی کشیده است
۲
چون صید زخمخورده من دلشکسته را
چشم تو بر زمین به نگاهی کشیده است
۳
بهر شکست دل مژهها بستهاند صف
یا پادشاه غمزه سپاهی کشیده است
۴
از آفتاب عارضت آمد بریر زلف
دل خویش را به طرفه پناهی کشیده است
۵
روی تو را گرفته خط سبز در میان
یا هاله گرد عارض ماهی کشیده است
۶
قصاب دهر سفله تو را بهر پایمال
چون خار جاده بر سر راهی کشیده است
نظرات