
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۷۲
۱
بر سر تو را چو طره کاکل شکسته است
گویی که سنبلی به سر گل شکسته است
۲
بنشسته است ز آب عرق بر رخ گل آب
یا آنکه شیشه دل بلبل شکسته است
۳
زلف است سرنگون ز رخت یا ز نازکی
بر روی لاله ساقه سنبل شکسته است
۴
این قطرهها که میچکد از برگ شبنم است
یا گل پیاله بر سر بلبل شکسته است
۵
افتاده راه قافلهٔ اشگم از نظر
از جوش آب چشمه این پل شکسته است
۶
محتاج دیگری نبود یک کناره نان
هر کس ز خوان صاحب دلدل شکسته است
۷
قصاب آمده است ز کاشان برون ز خاک
سنگی که نرخ گوهر آمل شکسته است
تصاویر و صوت


نظرات
نصرت الله