
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۷۶
۱
آنکه همچون جان تنگت دست در آغوش داشت
چون صدف در بحر عشق آن تشنهلب خاموش داشت
۲
در جهان بسیار گردیدیم و در هر گوشهای
هرکه را دیدیم از آن مه حلقهای در گوش داشت
۳
با خیالش آنچه میگفتیم ما بودیم و دل
برملا شد عاقبت دیوار گویا گوش داشت
۴
در درون سینه گم کردیم دل را عاقبت
نیک چون دیدیم آن را شوخ گلگونپوش داشت
۵
از خمار هجر او مردیم ای یاران کجاست
گردش چشمی که ما را متصل مدهوش داشت
۶
رو به هر جانب که تیرش رفت بیرون از کمان
چون نگه کردیم ما قصاب در آغوش داشت
تصاویر و صوت


نظرات