
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۹۳
۱
دمید خط ز لب یار و شد بهار قدح
خوش آن زمان که زنم بوسه بر کنار قدح
۲
شراب شوق به بالا رسیده نشئه او
مگر فتاده نگاه تو بر عذار قدح
۳
نشد ز باده انگور کس خراب آسان
مگر تو گوشه چشمی کنی به کار قدح
۴
هجوم لشگر غم چون شود چه زین بهتر
که همچو باده گریزیم در حصار قدح
۵
هوای دوست مبادم تهی ز کاسه سر
به جز شراب نیاید کسی به کار قدح
۶
گهی است در کف ساقی دمی است بر لب یار
به عیش میگذرد روز و شب مدار قدح
۷
مصاحبی که توان کرد دل از آن خالی
در این بساط چو قصاب نیست یار قدح
تصاویر و صوت

نظرات