
قوامی رازی
شمارهٔ ۳۱ - در مدح و شکایت و گله و طلب عنایت و شفاعت وصله
۱
ای خواجه ای که نیستت از خواجگان نظیر
بر کهتران عزیزی و بر مهتران خطیر
۲
هستی تو آن رشید که از رشد دولتت
بر چرخ بخت ماه سعادت بود منیر
۳
باهمت بلند تو بهتر زمین پست
با دولت جوان تو خوش تر جهان پیر
۴
کوهی ز بخشش تو گرانی بود سبک
طفلی ز خانه تو صغیری بود کبیر
۵
در خواجگی به فخر پذیرفته ام تو را
در بندگی به فضل رهی را فرا پذیر
۶
زین کارمان برآر چو موی از میان ماست
با ما چرا شدستی چون کارد با پنیر
۷
از تو شکایتی نکنم پیش کردگار
گر تو عنایتیم کنی در بر امیر
۸
در بندمان مدار و نشانهای کژ مده
ما را به پا مگیر و با دست راست گیر
نظرات