
قوامی رازی
شمارهٔ ۳۲ - در مدح و تبریک عید و تقاضای صلت
۱
نوروز مبارک باد ای آیت فیروزی
هر روز تو را فتحی بادا ز فلک روزی
۲
آراسته شد عالم آراسته کن مجلس
مرکب چه همی تازی کینه چه همی توزی
۳
زآن چشمه خور کردند از پرده شب پیدا
تاپرده غم دری تا چشم عدو دوزی
۴
در بند در دشمن، بگشای سر کیسه
تاسیم نیندازی تو نام نیندوزی
۵
با جان نکورویان و اندرتن بدخواهان
چون آب همی سازی چون نار همی سوزی
۶
آنی که گه و بیگه در سختی و در راحت
روز عدوت را شب شبهای مرا روزی
۷
در هر سخنی با ما ده نادره بفزائی
در هر نفسی ما را ده نکته درآموزی
۸
هم حرمت ضرائی هم حشمت سرائی
هم سید فردائی هم خواجه امروزی
۹
ممدوح چو تو باید مداح چو من زیرا
من سر بتو افرازم تو رخ به من افروزی
۱۰
هر روز که نو گردد بادی تو به شادی در
بنشانده ز دل انده بنشسته به نوروزی
نظرات