قوامی رازی

قوامی رازی

شمارهٔ ۳۴ - در مدح کسی و درخواست گوشت از او و شکایت بوی از سهل نامی

۱

ای تو کیای ما و جهانی تو را رهی

خار دو چشم دشمنی و ورد دست دوست

۲

شد سهل و حق خدمت من سهل برگرفت

در خون سرشته به که چنانش سرشت و خوست

۳

سختی مکن تو نیز چنان سست رای از آنک

کس دیده نیست سهلی از آن صعب تر که اوست

۴

از بهر عید گوشت ندارم به یار سیم

زشتی مکن که خوی تو چون روی تو نکوست

۵

ای که استخوان من همه پر مغز مهر تست

از بهر گوشت با تو برون آمدم ز پوست

تصاویر و صوت

دیوان شرف الشعراء بدر الدین قوامی رازی به کوشش میرجلال الدین حسینی ارموی (محدث) - بدرالدین قوامی رازی - تصویر ۶۷

نظرات