قوامی رازی

قوامی رازی

شمارهٔ ۴۵ - در تغزل است

۱

ای پسر با ما بباید ساختن

اسب را بر ما نباید تاختن

۲

ما غلام روی تو خواهیم گشت

با تو سیم و خواجگی درباختن

۳

خوش بود با زلف چون چوگان تو

هر درنگی گوی و چوگان باختن

۴

نیک باشد با قد چون تیر تو

هر زمان رفتن به تیر انداختن

۵

از کرشمه دیده چون برهم زنی

کیسه ها باید بدو پرداختن

۶

چون به وقت خنده بگشائی دو لب

جانها باید درو انداختن

۷

خواهی از ابرو و چشم و جعد و زلف

گردن از ترکان خوب افراختن

۸

تا کی ای شکر لب بادام چشم

سوختن ما را و بی ما ساختن

۹

تو مرا بگداختی در عشق و من

خواهمت هر ساعتی بنواختن

۱۰

خواهد از پیشت قوامی هر زمان

تن چو چاکر پیشگان بگداختن

۱۱

حق ما بشناس و خود واجب کند

حق چاکر پیشگان بشناختن

تصاویر و صوت

نظرات