
قوامی رازی
شمارهٔ ۷۹ - در غزل است
۱
دل عاشق ز بیم جان نترسد
گرش کار افتد از سلطان نترسد
۲
چه باک است از بلاها عاشقان را
که نوح از آفت طوفان نترسد
۳
به عشق از جان تقرب کرده عاشق
چو اسماعیل از قربان نترسد
۴
جفاکش وقت رنج از غم ننالد
مبارز روز جنگ از جان نترسد
۵
که اندیشد ز دل آن را که دل نیست
ز دریا مرد کشتیبان نترسد
۶
قوامی را که جان بازی است در عشق
ز رنج فرقت جانان نترسد
۷
همه آفاق دانند این که خشتی
که در آب افتد از باران نترسد
تصاویر و صوت

نظرات