قوامی رازی

قوامی رازی

شمارهٔ ۸۲ - در غزل است

۱

ای که در روزه بال و پر زده ای

عید زن دست و پای اگر زده ای

۲

کوه اندوه را درآر از پای

ای بسا سر که بر کمر زده ای

۳

روح را آب عید برلب زن

که آتش روزه در جگر زده ای

۴

با بتی چون شکر زن اکنون دم

که ازو بر سر شکر زده ای

۵

چون لب او نچشته ای حلوا

گرچه لوزینهای تر زده ای

۶

همه ماهی گرفته ای یک ماه

شست در جوی مختصر زده ای

۷

دست در شست زلف زن چه بسی

دست در سر ز درد سرزده ای

۸

ای سلیمان ما که با داود

به نواهای خوب بر زده ای

تصاویر و صوت

دیوان شرف الشعراء بدر الدین قوامی رازی به کوشش میرجلال الدین حسینی ارموی (محدث) - بدرالدین قوامی رازی - تصویر ۱۴۱

نظرات