
غبار همدانی
شمارهٔ ۵۲
۱
تا پر نشد ز بوی محبت دماغ دل
چون لاله پرده برنگرفتم ز داغ دل
۲
جان میدهم به مژده گر آرد نسیم صبح
بوئی ز چین زلف توام در دماغ دل
۳
ساقی چراغ جام برافروز تا کنم
در تنگنای ظلمت حیرت سراغ دل
۴
پرتو فکند خسرو خاور به روزنم
چون کشته شد ز آه سحرگه چراغ دل
۵
بر تنگدل فضای چمن کنج گلخن است
نیکوست طرف باغ ولی با فراغ دل
۶
افتاد عکس ساقی گلچهره در شراب
گلها شکفته گشت براطراف باغ دل
۷
خالی مکن صراحی چشم از سرشک ناب
تا پر شود ز بادۀ شوقت ایاغ دل
۸
در وصف شکّرین لب جانان نمی دهد
فرصت به طوطیان سخن سنج زاغ دل
نظرات