
غبار همدانی
شمارهٔ ۷۸
۱
ای عهد شکسته و جفا کرده
ما را به فراق مبتلا کرده
۲
ای داده به دست مدعی دامان
پیراهن صبر من قبا کرده
۳
بیگانه ز خویش آشنا گشته
بیگانه به خویش آشنا کرده
۴
از غارت مُلک دل نمیترسی
ای تاخت به خانۀ خدا کرده
۵
نایافته چون تو گوهری در بحر
تا مردم دیده ام شنا کرده
۶
گردیده سپید مردم چشمم
در اشک ز بس که دست و پا کرده
نظرات