غبار همدانی

غبار همدانی

شمارهٔ ۷۹

۱

خم می افلاک و جامش آفتاب و ارض عالم میکده

عشق را مِی میشمار و عاشقان را میزده

۲

آینۀ عالم چو خالی از بت موزون ماست

مؤمنم میخوان اگر خوانم جهان را بتکده

۳

ثبت شد تا نام من در دفتر عشّاق او

غیرت زردشتیم دارد بدل آتشکده

۴

کیست آن کو خورده از صهبای عشق آن صنم

آتشی در خانمان و دین و ایمان نازده

۵

گرنه عشق آن پری دیوانه ام دارد چرا

بر سرم از شیخ و شاب و مرد و زن غوغا زده

۶

گردش چرخم فسرده دارد ای ساقی بیا

از لب کوثر خاصت بوسۀ گرمی بده

۷

هان غبار اندر طلب عشقت اگر یکره کند

دل نبردی زو که جز او کس نبرده ره به دِه

تصاویر و صوت

نظرات