
غبار همدانی
شمارهٔ ۸۶
۱
ای لعل لبت کوثر و رویت چو بهشتی
از نار محبت تو گِلَم را بسرشتی
۲
گر کفر دو زلفت نبود رهزن ایمان
شیطان صفتش در ره رضوان چه بهشتی
۳
از عشق تو آوَخ که ندانم به سر من
منشی قضایای الهی چه نوشتی
۴
تا پا به ره گنج وصالت بنهادم
هر شب سر همّت بنهم برسر خشتی
۵
عشقت ابدالدّهر از آن مذهب ما شد
کش روز ازل با گل ما حق بسرشتی
۶
ای یار جفا جو بوفا کوش که از ما
ماند به جهان گذرا نیکی و زشتی
۷
عاشق اگرت ره به حرم نیست مخور غم
معشوق تو با تست برو ور به کنشتی
نظرات