حاجب شیرازی

حاجب شیرازی

شمارهٔ ۱۰۸

۱

عقل کل تا، به قدم از من و از ما دم زد

جلوه حسن تو آن ما و منی بر هم زد

۲

غیرت عشق بنازم که چو افروخت چراغ

شعله بر خرمن خاصان بنی آدم زد

۳

مدعی خواست کند شرح غم عشق بیان

دست قدرت دهنش بست و بلب خاتم زد

۴

راند نامحرم و، ره در حرم قرب نداد

خیمه سلطنت اندر دل هر محرم زد

۵

کرد منسوخ ابد قاعده جنگ و جدال

علم صلح چو اندر وسط عالم زد

۶

از یقین تافت سر خود ز شک شیطانی

در قفا دست خدایش به قفا محکم زد

۷

کرد از ار جهان عقده گشائی جانان

تا که صد عقده بر آن زلف خم اندر خم زد

۸

«حاجبا» کم زن از این عالم و سر فاش مکن

که ز حق گوئی تو دشمن احمق کم زد

تصاویر و صوت

دیوان مرحوم میرزا حیدرعلی حاجب شیرازی - میرزا حیدرعلی حاجب شیرازی - تصویر ۷۸

نظرات