
حاجب شیرازی
شمارهٔ ۱۱۸
۱
دلدار دوست ترک سفر کرد ساز باز
یا رب بوصل او سبب خیر ساز باز
۲
ساز سفر به شهر صفر کرد باز یار
ای کاش باز از سفر آید صحیح و ساز
۳
کوته چو روز وصل بود سال و ماه عمر
شرح غم تو و شب هجران بود دراز
۴
ساقی تو باز کن سر مینا که بازگشت
ابواب عدل باز و ره جنگ و کین فراز
۵
در کعبه ایم و مرحله پیمای کوی تو
مستغرق حقیقت و آلوده مجاز
۶
چشم سیاه مست تو یغمای دین کند
آری به ترک می سزد آئین ترکتاز
۷
محراب ابروان بنما پیش عاشقان
تا کس به قبقبه نبرد بعد از این نماز
۸
منسوخ شد جراز و محن در زمان تو
ای عارض تو همچو محن ابروان جراز
۹
رخ برفروخت لاله، تو رخ نیز برفروز
قد برفراخت سرو تو قد باز برفراز
۱۰
«حاجب » نیازمند تو را کبر و ناز نیست
نازت کشم از آنکه توئی قبله نیاز
نظرات