حاجب شیرازی

حاجب شیرازی

شمارهٔ ۱۲۶

۱

تو هر چه ناز کنی ما اگر کنیم نیاز

نیازمند تو هستیم ناز میکن ناز

۲

ز کعبه راه به کوی تو می توان بردن

از آنکه قنطره ای بر حقیقت است مجاز

۳

حدیث عشق بر پیر عقل بردم دوش

چنان بخویش فرو رفت کش ندیدم باز

۴

تو، باز حسن پراندی و من کبوتر دل

کبوتری که رود سوی باز ناید باز

۵

تو گر، به حسن و جمالی ز جمع خوبان فرد

منم ز فضل و معانی زعاشقان ممتاز

۶

شب فراق ز زلف تو شکوه خواهم کرد

که روز وصل بسی کوته است و قصه دراز

۷

تو ای عشق نبدر است کوزند آن ترک

هزار شور برانگیزد از عراق و حجاز

۸

گذشت ناوک نازش مرا ز جوشن جان

فغان ز دست کمان ابروان تیرانداز

۹

نبات «زند» به مازندران شده است شکر

ز شهد شعر شکرریز «حاجب » شیراز

تصاویر و صوت

نظرات