
حاجب شیرازی
شمارهٔ ۲
۱
از رخ فکند شاهد واحد نقاب را
رونق شکست جرم مه و آفتاب را
۲
بر صفحه دید تا خط ما آسمان کشید
بر لوح جدی اول برق و شهاب را
۳
عیسی ستاره بود منم عین آفتاب
باید ستاره دور، زند آفتاب را
۴
ما را مبین خراب که آباد مطلقیم
بس گنجها نهفته مکان خراب را
۵
ای کج حساب بی خبری تو که کردگار
طومار کرده دفتر یوم الحساب را
۶
خواهی شنید پنبه، گر، از گوش برکشی
ازمصدرجلال عتاب و خطاب را
۷
کمترزجنگ دم زن و خواهان صلح باش
تانشنوی صلای عذا و عقاب را
۸
رسواچوصبح کاذبی و مشک پرزباد
دردعوی خلاف سوال و جواب را
۹
خواهی اگر ز قدرت طبعم شوی خبر
تجدید کن کتاب صلوة و نصاب را
۱۰
«حاجب » حجاب و هم جهان را فرا گرفت
واجب بود، که بر فکنی این حجاب را
تصاویر و صوت

نظرات