
حاجب شیرازی
شمارهٔ ۲۸
۱
طالع به صبحدم شود، ار با تو آفتاب
پنهان کند ز شرم تو، رخساره در سحاب
۲
مه را، ز خجلت تو بود، روی در محاق
وز شرم، آفتاب به رخ افکند نقاب
۳
خورشید منکسف شود و ماه منخسف
بی نقص عارض تو درآید چو از حجاب
۴
ساقی خراب کن تو خراباتیان ز می
کاباد از تو باد جهان گر شود خراب
۵
ویران شدست کشور ایران ز عمر و زید
زیرا که عمر بد متعدی و کج حساب
۶
تا صلح کل به مرکز عالم شود علم
خلق از جدال و جنگ به خوفند و اضطراب
۷
تا پرچم عدالت حق سایه نفکند
خلقند پر، زبیم و جهانی پر انقلاب
۸
ای صلح صبح صادقی از غیب کن طلوع
تا خاک را، ز خون نشود کف دگر خضاب
۹
آرد هجوم لشگر غم گر، به ملک دل
حصنی به گرد خویش بکش از، خم شراب
۱۰
گل گشت دشت گشت ز خون همچو لاله زار
بلبل شده است کرکس و صلصل شده غراب
۱۱
ای مدعی فریب و فسونت رسد ز دور
از دور آب صاف نماید بلی سراب
۱۲
رو، رو از آنکه «حاجب » درویش نیستی
کی پشه ضعیف بپرد شود عقاب
تصاویر و صوت


نظرات