حاجب شیرازی

حاجب شیرازی

شمارهٔ ۶۳

۱

دادن جان گرچه بر ابناء عالم شاق بود

لیک عاشق این هنر را، از ازل مشتاق بود

۲

طاق ابروی تو را نازم که افتاده است طاق

به به از طاقی که جفتش در حقیقت طاق بود

۳

نوش وصل و نیش هجرانت به میزان درست

جان گزا، چون زهر و روح افزای چون تریاق بود

۴

آنکه بیرون ز، انفس و آفاق جویا بودمش

چون بگردیدم عیان در انفس و آفاق بود

۵

مصحف ما را چنان شیرازه زد صحاف عقل

کاسمانی نامه ها پیشش همه اوراق بود

۶

حادثِ مطلق ، وجودِ محترم را بازگو،

تا که بُد ذاتِ قِدَم ، در گردش این نُه طاق بود

۷

آنکه سرو کاشمر را تیشه زد بر ریشه گفت

این حسود قامت آن سرو سیمین ساق بود

۸

با کفت تشبیه می کردم به همت بحر و کان

بحر اگر رزاق بود و کان اگر خلاق بود

۹

در بساط قرب جانان با تو هر عهدی که بست

خود تو بشکستی درست او بر سر میثاق بود

۱۰

از حجاز آن ترک شهر آشوب چون شد در عراق

یافت ، هر شور و نوا در پرده ی عشّاق بود

۱۱

حرف حق زد، دوش «حاجب » صوفئی از خانقاه

پاسخش تا صبحدم با زهره و مطراق بود

تصاویر و صوت

دیوان میرزا حیدر علی حاجب شیرازی (به انضمام ترجیع بند عشقنامه) به کوشش مهدی آصفی - میرزا حیدرعلی حاجب شیرازی - تصویر ۷۶

نظرات

user_image
سیدمحمد جهانشاهی
۱۴۰۳/۰۵/۱۲ - ۰۵:۳۷:۴۸
حادثِ مطلق ، وجودِ محترم را بازگو،
user_image
سیدمحمد جهانشاهی
۱۴۰۳/۰۵/۱۲ - ۰۵:۳۹:۱۵
تا که بُد ذاتِ قِدَم ، در گردش این نُه طاق بود
user_image
سیدمحمد جهانشاهی
۱۴۰۳/۰۵/۱۲ - ۰۵:۴۰:۵۹
یافت ، هر شور و نوا در پرده ی عشّاق بود