
حاجب شیرازی
شمارهٔ ۶۴
۱
تا نسیم صبح، بر جهان وزید
در چمن شکفت نوگل امید
۲
شد غزال عدل در چمن چمان
گرگ هار ظلم از، رمه رمید
۳
دست حق برون شد ز آستین
پرده های وهم از میان درید
۴
زاغ و راغ هجر شد در آشیان
شاهباز وصل ز آشیان پرید
۵
ای منجم ار عالمی ببین
نجم شاه عشق بر فلک پدید
۶
رخش عزم تاخت یکه تاز عشق
تیغ بی دریغ از میان کشید
۷
هر که اهل بود مرحمت فزود
وانکه جهل بود دل از او برید
۸
از سواد شب طره ات عیان
وی بیاض صبح در رخت پدید
۹
«حاجب » آنکه شد سرفراز عشق
خار خاریش درد و پا خلید
تصاویر و صوت

نظرات