
حاجب شیرازی
شمارهٔ ۷۷
۱
هر آنکه جامه جان در محبتی بدرید
به قد و قامت خود خلعت شرف ببرید
۲
حسود ما همه خر مهره داشت ما همه در
ازو خرید به خروار و کس ز ما نخرید
۳
چمان چو من بگذر، زان چمن که گرگ در اوست
که آهوی دل ما اندر این چمن بچرید
۴
گه رحیل ز خواب ار تنی نشد بیدار
چو رحل ماند به مرحل به کاروان نرسید
۵
کجا دگر، به گلستان پرد، دمی آزاد
اگر که مرغ گرفتار از قفس بپرید
۶
کجا شود، سر، سرکردگان کسی که به شوق
به جان و سر، بسر کوی سروری نرسید
۷
کسی که فصل جوانی نکرد خدمت پیر
نبرد راه به مقصد به مسلکی نرسید
۸
چگونه می شنود صوت مرغ گلشن راز
هر آنکه پنبه غفلت ز گوش جان نکشید
۹
بیا چو «حاجب » درویش صلح کل میباش
کز اهل حرب کسی بوی مردمی نشنید
تصاویر و صوت

نظرات