حاجب شیرازی

حاجب شیرازی

شمارهٔ ۸۲

۱

آنکه در نثر، به دعوی ید بیضا می‌کرد

کاش بر صفحه نظم تو تماشا می‌کرد

۲

نظم و نثر تو یقین آب حیات ابد است

که سکندر، دمی از خضر تمنا می‌کرد

۳

طوطی از خامه تو شکر انشا می‌خورد

بلبل از نامه تو خواهش املا می‌کرد

۴

در پی رسم تقاضات علی الرسم لبم

بعد مدح از دهنت بوسه تقاضا می‌کرد

۵

شاه از پیل پیاده کند، از اسب وزیر

آنکه عالم همه مات رخ زیبا می‌کرد

۶

فیض روح‌القدس اندر قلم قدرت اوست

زان که گاه سخن اعجاز مسیحا می‌کرد

۷

دل صدف‌وار، پر از معنی گوهر، بد از آن

سینه صافی ما صنعت دریا می‌کرد

۸

سوختم از شرر آتش غیرت «حاجب»

مدعی گر هوس سوختن ما می‌کرد

تصاویر و صوت

نظرات