حاجب شیرازی

حاجب شیرازی

شمارهٔ ۹۶

۱

در حق تو کس را سر انکار نباشد

ناحق بود آن کس که به اقرار نباشد

۲

زنهار ز شمشیر زبانت که به میدان

کس نیست که پیش تو به زنهار نباشد

۳

گر علم و عمل داری و درویشی و کردار

حاجت به زبان بازی و گفتار نباشد

۴

درد و غم هجر تو به دیوار بگویم

دانم سرخر، در پس دیوار نباشد

۵

پر شعبده و سحر شود عرصه عالم

گر معجز آن لعل درر بار نباشد

۶

بلبل چو زلیخا نکند ناله و افغان

تا یوسف گل بر سر بازار نباشد

۷

ما مست و خرابیم و توئی عاقل و هشیار

میخانه ما قابل هشیار نباشد

۸

هان در گرانمایه عشقم به کنار است

بازار کساد است و خریدار نباشد

۹

چون عیسی منصور زدم کوس اناالحق

دردا که در این دار یکی دار نباشد

۱۰

دجال براند خرک لنگ به میدان

بر اسب اگر حیدر کرار نباشد

۱۱

«حاجب » به ره مرد، دهد جان گرامی

جان دادن بیهوده سزاوار نباشد

تصاویر و صوت

نظرات