
مجد همگر
شمارهٔ ۱۲
۱
غم عشق تو یکدمم کم نیست
مونسم بی رخ تو جز غم نیست
۲
در تو یک جو وفا نماند و هنوز
عشق تو ز آنچه بد جوی کم نیست
۳
در جهان تا غم تو پای نهاد
یک دل شاد خوار و خرم نیست
۴
صبر با عشق من ندارد پای
عشق با صابری مسلم نیست
۵
با تو گویم حکایت غم تو
که مرا جز تو یار و همدم نیست
۶
به جوانی خوش از تو خرسندم
آفرین بر تو باد کآنهم نیست
۷
چه شوی دشمنم چو دوست نئی
زخم باری مزن چون مرهم نیست
۸
زین پسم غم به همدمی مفرست
که مرا آرزوی همدم نیست
نظرات