
مجد همگر
شمارهٔ ۲۶
۱
بر من همه خواری از دل آمد
کز وی هوس تو حاصل آمد
۲
با بار غمت دل ضعیفم
افتاده و پای در گل آمد
۳
وین نیست عجب که بار عشقت
بر کوه و بحار مشکل آمد
۴
بر که رغم غمت کشیدند
از درد تو در زلازل آمد
۵
دریا بشنید نام عشقت
موجی زد و با سلاسل آمد
۶
سر جمله عشق تو بدیدم
افلاک و زمینش داخل آمد
۷
با دل کردم حساب غمهات
وجه همه عمره فاضل آمد
۸
در دور جمال تو ز عالم
هر طفل که زاد بی دل آمد
۹
کآنشب که ترا بزاد مادر
از فتنه زمانه حاصل آمد
نظرات