
مجد همگر
شمارهٔ ۳۹
۱
یا آن دل گم گشته به من باز رسانید
یا جان ز تن رفته به تن باز رسانید
۲
یا جان بستانید زمن دیر مپائید
یا یار مرا زود به من باز رسانید
۳
بی شمع رخش نور ندارد لگن دل
آن شمع چگل را به لگن باز رسانید
۴
بی سرو قدش آب ندارد چمن جان
آن سرو روان را به چمن باز رسانید
۵
بی یار نخواهم که ببینم وطنش را
آن راحت جان را به وطن باز رسانید
۶
دانید که بی بت چه بود حال شمن را
کوشید که بت را به شمن باز رسانید
۷
آن دانه در گم شد ازین چشم چو دریا
آن در ثمین را به عدن باز رسانید
نظرات