مجد همگر

مجد همگر

شمارهٔ ۴۱

۱

ترا تا دل بسان سنگ باشد

مرا هم دل بدینسان تنگ باشد

۲

منم کز نام عشقت فخر دارم

ترا تا کی ز نامم ننگ باشد

۳

چه گوئی وقت صلح ما نیامد

بگوی آخر که تا کی جنگ باشد

۴

به رهواری پذیرفتیم عذرت

چه می دانم که عذرت لنگ باشد

۵

به عمر خود ببینم باز یک شب

که زلف تو مرا در چنگ باشد

۶

من و تو حاضر و پیش من و تو

می سرخ و نوای چنگ باشد

۷

به بوسی راضیم آن می نخواهم

وگر خواهم سر بر سنگ باشد

تصاویر و صوت

دیوان مجد همگر به تصحیح و تحقیق احمد کرمی - مجد همگر - تصویر ۴۳۴

نظرات