
مجد همگر
شمارهٔ ۵۰
۱
ای ز بوس تو نقل من بسیار
وزکنار تو کار من چو نگار
۲
در کنارم نشین و بوسه بده
که ز تو قانعم به بوس و کنار
۳
از خط دوستی مشو بیرون
طوف کن گرد خویش دایره وار
۴
جان نوازی به لعل شکرریز
دلربائی به زلف عنبر بار
۵
از رهت گر روی چو باد آید
برتوان چید عنبر بسیار
۶
دست من برسر است و بر سر من
دامنی می کشی نه بر هنجار
۷
گوش من بر در است و دست جفات
حلقه وارم نشانده بر در زار
۸
یارب آن بخت باشدم که شبی
دامن تو به دستم افتد خوار
۹
یا بود دولتم که آن خم زلف
حلقه گوش من شود یکبار
۱۰
تا من آوازه در جهان فکنم
از سر عشرتی سنائی وار
۱۱
زین سپس دست ما و دامن دوست
پس ازین گوش ما و حلقه یار
نظرات