مجد همگر

مجد همگر

شمارهٔ ۵۳

۱

دلم خرید غم و جان فشاند در قدمش

گرش دمی نخورد غم شود گسسته دمش

۲

غمش ز خوردن خون دل من آمد سیر

دلم هنوز به سیری نمی رسد ز غمش

۳

شکست قلب دلم نادرست پیمانش

خمیده کرد مرا پشت زلف پرزخمش

۴

دلم به قهر و ستم رام گشت و بسته از آنک

ز لطف خوشتر قهر و ز عدل به ستمش

۵

هزار ناوک مژگان رسید بر دل ازاو

وزان همه نه گزندش رسید و نه المش

۶

اگر به بام برآید برد نمازش ماه

وگر به بتکده آید شمن شود صنمش

۷

نمی شود قدمش رنجه سوی من ای کاش

به نامه از پی من رنجه داشتی قلمش

۸

سرشک من ز سپاهان رود به دجله به سر

اگر ز پارس بخواند خلیفه عجمش

۹

کبوتری که برد رقعه غمم بر او

پرش بسوزد از تاب حرمت حرمش

تصاویر و صوت

دیوان مجد همگر به تصحیح و تحقیق احمد کرمی - مجد همگر - تصویر ۴۴۵

نظرات