
مجد همگر
شمارهٔ ۵۵
۱
ای زلف تو آشیانه دل
روی تو نگارخانه دل
۲
مرغی ست غمت که نیست قوتش
جز آب سرشک و دانه دل
۳
تیری که زشست عشقت آید
در نگذرد از نشانه دل
۴
از آتش سینه سر بر آورد
از راه دهان زبانه دل
۵
خونی که زدیده می تراود
بر می جهد از میانه دل
۶
احوال دلم مپرس و می بین
خون بر در آستانه دل
۷
از حسرت گوشه لبانت
این محنت بی کرانه دل
۸
یکره لب لعل را بجنبان
تا برخیزد بهانه دل
۹
خود با منت این دوگانگی چیست
ای مهر رخت یگانه دل
نظرات