
مجد همگر
شمارهٔ ۶۰
۱
نه وصل تو می دهد پناهم
نه برخیزد غمت ز راهم
۲
هر روز تو در جفا فزائی
هر لحظه من از غمت بکاهم
۳
گرماه بدم کنون چو مورم
ور کوه بدم کنون چو کاهم
۴
از آتش سینه در گدازم
وز آب دو دیده در شنا هم
۵
آئینه چرخ زنگ گیرد
هر نیم شبی ز دود آهم
۶
گه شعله آه اتشینم
روشن دارد شب سیاهم
۷
گه روز سپید تیره گردد
از دود و نفیر صبحگاهم
۸
کام از تو نجویم از که جویم
داد از تو نخواهم از که خواهم
۹
جز دعوی دوستی چه کردم
خود نیست مگر جز این گناهم
نظرات