
مجد همگر
شمارهٔ ۶۸
۱
جانا به صبوح خرمی کن
با ما به نشاط همدمی کن
۲
ایام بهار خرم آمد
ای باغ بهار خرمی کن
۳
یک لحظه فراغت دل خویش
در کار دل من غمی کن
۴
از پرده دری چو صبح تا چند
یکچند چو شام محرمی کن
۵
من خاک رهم تو آفتابی
آخر نظری سوی زمی کن
۶
یا چون پری از نظر نهان شو
یا میل به خوی آدمی کن
۷
ای داروی درد دردمندان
با این دل ریش مرهمی کن
۸
نه مردمی از جهان برافتاد
ای مردم دیده مردمی کن
نظرات