
مجد همگر
شمارهٔ ۱۰۶
۱
ای در ندب علو فلک را
قدر تو سه ضربه داده پیشی
۲
در لوح فضای بارگاهت
مه بوده در آرزوی خیشی
۳
از مرتبه طیلسان برجیس
زیر قدمت کند فریشی
۴
دولت به طریق مهر و پیوند
با خاک درت گرفته خویشی
۵
اقبال که هندوی در تست
هستت ز جریده حویشی
۶
داغ حبشی کشیده بر روی
تا باشد بنده ای به حیشی
۷
در ملک شبان حزم تو یافت
از سیرت گرگ طبع میشی
۸
هم روزی معده های آزی
هم مرهم سینه های ریشی
۹
در ساغر نیکخواه نوشی
در دیده بدسگال نیشی
۱۰
از جام جهان نمای خاطر
کیخسرو روزگار خویشی
۱۱
وهمم نشود محیط بر تو
زیرا که ز حد وهم بیشی
نظرات