
مجد همگر
شمارهٔ ۱۵
۱
سه روز رفت کز آسیب مرگ آن دلبر
مرا جگر زره دیدگان بپالوده ست
۲
از آن زمان که رخش زیر خاک بنهفته ست
دلم ز رنج تفکر دمی نیاسوده ست
۳
که آن دو لاله رویش چگونه پژمرده ست
که آن دو نرگس مستش چگونه بغنوده ست
۴
چو تربتش به گل اندوده شد فلک می گفت
که آفتاب به گل هیچکس نیندوده ست
تصاویر و صوت

نظرات