
مجد همگر
شمارهٔ ۶۲
۱
چه شد امسال یارب ای مخدوم
که من رنج دیده مظلوم
۲
بعد ده سال حق بر این دولت
گشتم از هر مراد دل محروم
۳
کار من بنده خدمت است و دعا
وندر این هر دو بوده ام ملزوم
۴
پر نشد معده زمین ز طعام
و آسمانها تهی نشد ز نجوم
۵
دهر و دوران همان ستمکارند
و آدمی همچنین جهول و ظلوم
۶
نه منم عاطل از فنون هنر
نه توئی خالی از فروغ علوم
۷
نه تو مفلس شدی و من منعم
نه تو خادم شدی و من مخدوم
۸
تو همان مالکی و من مملوک
تو همان حاکمی و من محکوم
۹
هست مصراع شعر خواجه نظم
رحمه الله سنائی مرحوم
۱۰
رزق بر تست هر چه خواهی کن
خواه احسانش خوان و خواه مرسوم
نظرات