مجد همگر

مجد همگر

شمارهٔ ۹۰

۱

ای زاحسانت آز آواره

وی زانعامت آرزو زاده

۲

بانگ یوزت به ببر بیم دهد

پاست از بیخ برکند باره

۳

سرو سرور سوار سروآسا

سر سور سپهر و سیاره

۴

شهره شهر شیر شرزه شکار

شرف شحنه شبانکاره

۵

خاک گردد ز خشمت اختر خصم

خور و خیزت ز خنجر خاره

۶

پشه با پیل اگر زند پهلو

پشه را پوستین شود پاره

۷

گوئیا کز تو گشت گوینده

گاه مردیم گواه گهواره

۸

به من بی نظیر کن نظری

تا جهانی شوند نظاره

۹

غم و غبنم کشند اگر شودم

غیر تو غمگسار و غمخواره

۱۰

چه خرم چون نه چاره مانده نه چیز

چکنم چون نجوئیم چاره

تصاویر و صوت

نظرات