
مجد همگر
شمارهٔ ۱۲
۱
ای داده روزگار درت را به طوع بوس
وی کرده کردگار ترا شاه راستین
۲
شش حرف التماس من است از سخای تو
کامروز هفت عضو رهی شد بدان رهین
۳
هر شش نشانده ام به دو مصراع در دست
چون عهد تو ممهد و چون رای تو رزین
۴
مجموع اوست پنج صد و بیست و هشت راست
گر خواهی از حساب جمل بشمر و ببین
۵
حرف نخست دو دومش شش سوم دو سی
چارم چهار صد ده و پنجاه برگزین
۶
سه حرف آن در آخر مصراع اول است
سه حرف دیگر آخر مصراع واپسین
۷
گر جز ز حضرت تو کنم التماس آن
خلقم اگرچه نیست بدرند پوستین
۸
بادا کلاه قدر ترا مهر و ماه ترک
بادا قبای ملک ترا زنگ و روم چین
۹
بر پشت چرخ دامن اقبال تو کشان
وافشانده همت تو بر افلاک آستین
نظرات