
مجد همگر
شمارهٔ ۱۶۴
۱
در عشق دلم فراق بهر افتاده ست
وز صاف لطف به درد قهر افتاده ست
۲
از مهر مهی نهفته در پرده راز
با شور و شری شهره شهر افتاده ست
نظرات