
مجد همگر
شمارهٔ ۱۹۴
۱
زلف تو که دل در شکنش زندانیست
دزد است و به آویختگی ارزانیست
۲
دل برد و هزار کس گواهند بر این
وان شوخ هنوز برسر پیشانیست
نظرات