
مجد همگر
شمارهٔ ۲۳۶
۱
جان گر ز غمت با دل پرتاب برفت
سر نیز بسان تیر پرتاب برفت
۲
بنشست چو برف دیر و سردی ها کرد
بگداخت به انتظار و چون آب برفت
نظرات