
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۱۰۱
۱
چون گرد باد حیرت، از خود رهاند ما را
سرگشتگی به جایی، آخر رساند ما را
۲
خار ترم که بارم، بر دوش باغ و گلبن
دهقان بی مروت، بیجا دماند ما را
۳
آسایشی که دیدم، از چشم خون فشان بود
مژگان تر به بالین، گل می فشاند ما را
۴
شد طفل مکتب ما، دوشیزگان معنی
تا عشق سالخورده، فرزند خواند ما را
۵
ترک مراد بخشید، کامی که دل هوس داشت
در خاطر از دو عالم، حسرت نماند ما را
۶
بر فرش سنبل و گل، بودم حزین خرامان
چون داغ لاله در خون، هجران نشاند ما را
تصاویر و صوت


نظرات