
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۱۱۴
۱
آتش زده آن لعل قبا، خانه زین را
بر خرمن ما برق گشاده ست کمین را
۲
همچون کف خاکی که برد سبزه ز جایش
کردند به ما، سبز خطان تنگ زمین را
۳
چون مهره بازیچه، دهد طرح به طفلان
کفر سر زلف تو، دل باخته دین را
۴
آن روز نشیند به جهان نقش مرادم
کز بوسه کنم نقش لب لعل نگین را
۵
فریادکه اندیشه موی کمر توست
زنار میان، زاهد سجاده نشین را
۶
گویا خط پیشانیت ای زهره جبین است
بیرون نتوان برد زابروی تو چین را
۷
در پردهٔ عشّاق نواسنجی بلبل
کی می برد از یاد تو، گلبانک حزین را؟
نظرات