
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۱۱۵
۱
گلرنگ اگر خواهی، این چهره زرین را
امروز دو بالا کن، پیمانه دوشین را
۲
آویخته دل هر دم در زلف تو با تاری
بیمار همی خواهد، گرداندن بالین را
۳
بی باکتر از تیغت، مژگان بلای تو
خون ریز چه آموزی، این رخنه گر دین را؟
۴
از تیرگی عالم، تیره نشود عارف
زنگار نمی باشد، آیینه حق بین را
۵
چون گرد بیفشاند، از دامن آزادی
شوریدگی مغزم، بوی گل و نسرین را
۶
سازد کف خون خود در عشق حلال او
شاخ گل اگر بیند، آن دست نگارین را
۷
با عارف رومی شد، هم نغمه حزین کلکم
ای ساقی جان پر کن، آن ساغر نوشین را
نظرات