
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۱۱۹
۱
پخته به حکمتی کنم، بادهٔ نارسای را
بر سر خم نهاده ام، خشت کلیسیای را
۲
گر بودت به عاشقی، لخت دلی نیازکن
توشه ببند بر میان، نالهٔ ره گرای را
۳
محمل لیلی از نظر رفت و نشان پی گم است
گوش به راه حیرتم، زمزمهٔ درای را
۴
برهمنی کمینه ام، سجده بر صنمکده
چین بگشا ز ابروان، قبله من، خدای را
۵
جام صبوح کش چو گل، تا که به جلوه آورد
مشرق چاک پیرهن، سینه دلگشای را
۶
فصل بهار روی تو، کلک زبان بریده ام
نغمه شکسته در گلو، بلبل خوش نوای را
۷
جلوه نو خطان حزین ، ازرخ ساده خوشتراست
غالیه ساز صفحه کن، خامهٔ مشک سای را
نظرات