حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شمارهٔ ۱۳۶

۱

نمی‌گوید کسی امروز چرخ بی‌مروت را

که تا کی می‌خوری چون آب، خون اهل غیرت را

۲

صف برگشته مژگانی که من سرگشتهٔ اویم

چو مجنون برده از چشم غزالان خواب راحت را

۳

بود هرگوشه برپا محشر داغ نمک سودی

ببین در سینه من شور صحرای قیامت را

۴

فلک را فارغ از تدبیر کار رزق خود کردم

گزیدم شمع سان از بس که انگشت ندامت را

۵

به عادت اینکه در هر لمحه مژگان می زنی برهم

کف افسوس باشد چشم خواب آلود غفلت را

۶

حزین گر می کنی، پیش از رقیبان جان نثارش را

مکن چون غافلان از کف رها دامان فرصت را

تصاویر و صوت

نظرات