
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۱۴۲
۱
هلاک جلوه ام قد قیامت دستگاهان را
خراب شیوه ام شمشاد این محشر پناهان را
۲
فدای نازپرور تیغ مژگانی که از شوخی
به خاک بی نیازی ریخت، خون بی گناهان را
۳
تسلی چون تواند شد، دل غلتیده در خونم
نگه در قبضهٔ ناز است، این مژگان سیاهان را
۴
نمی گردد به موزونی، طرف با خال مشکینت
اگر در سرمه خوابانند چشم خوش نگاهان را
۵
سرت گردم بر اوج سروری طرف کله بشکن
شکست آن پُرشکن کاکل، سپاه کج کلاهان را
۶
بود شور اسیران خانه زاد ناز محبوبان
تغافل کارفرما شد خروش دادخواهان را
۷
حزین افتادهام در حلقهٔ روشنسوادانش
به چشم من چه منتها بود خاک صفاهان را
نظرات